English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (5870 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
watermanship U اب بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
blitz U بازی شطرنج برق اسا
blitzed U بازی شطرنج برق اسا
blitzes U بازی شطرنج برق اسا
blitzing U بازی شطرنج برق اسا
bridge U بازی ورق
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U بازی ورق
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges U بازی ورق
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
field U زمین بازی
fielded U زمین بازی
fields U زمین بازی
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
sanitary U بازی جوانمردانه
striker U کروکه بازی که نوبت اوست
striker U بیلیارد بازی که نوبت اوست
strikers U کروکه بازی که نوبت اوست
strikers U بیلیارد بازی که نوبت اوست
setting U افزودن به وقت بازی
settings U افزودن به وقت بازی
front U بازی در سانتر
fronting U بازی در سانتر
card U ورق بازی گنجفه
card U ورق بازی کردن
cards U ورق بازی گنجفه
cards U ورق بازی کردن
home U بازی
homes U بازی
water skiing U اسکی بازی روی اب
water-skiing U اسکی بازی روی اب
scorecard U کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecards U کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
links U زمین بازی گلف
rules U قواعد بازی
foul U بازی بیقاعده
fouled U بازی بیقاعده
fouler U بازی بیقاعده
foulest U بازی بیقاعده
fouls U بازی بیقاعده
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
basic U بازی
basics U بازی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
pitch U زمین بازی
pitches U زمین بازی
pack U بسته کردن یکدست ورق بازی
packs U بسته کردن یکدست ورق بازی
clearance U بازی
clearance U فضای بازی
left-handed U با دست چپ بازی کردن
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
poker U بازی پوکر
pokers U بازی پوکر
play U بازی
play U تفریح بازی کردن
play U رل بازی کردن
play U کیفیت یاسبک بازی
play U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
play U بازی کردن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play U خلاصی بازی
played U بازی
played U تفریح بازی کردن
played U رل بازی کردن
played U کیفیت یاسبک بازی
played U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played U بازی کردن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U خلاصی بازی
playing U بازی
playing U تفریح بازی کردن
playing U رل بازی کردن
playing U کیفیت یاسبک بازی
playing U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing U بازی کردن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U خلاصی بازی
plays U بازی
plays U تفریح بازی کردن
plays U رل بازی کردن
plays U کیفیت یاسبک بازی
plays U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
plays U بازی کردن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U خلاصی بازی
down U خطای سرویس توپ خارج از بازی
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
ball U توپ بازی مجلس رقص
baseball U بازی بیس بال
baseball U بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
shot U فرصت ضربت توپ بازی
Other Matches
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
actions U بازی
gaming U بازی
openness U بازی
action U بازی
slackness U بازی
game U بازی
grey hound U سگ بازی
falconine U بازی
hopscotch U بازی لی لی
dibasic U دو بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
partie U بازی
patulousness U بازی
plain dealing U بازی
fun U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
basket ball U یکجورتوپ بازی
billiard U بازی بیلیارد
basification U بازی شدن
centre game U بازی مرکزی
bonefire U اتش بازی
bosh U حقه بازی
box score U حساب بازی
sharp practice U حقه بازی
buggery U بچه بازی
cats cradle U نخ بازی سرانگشت
basicity U قدرت بازی
basic salt U نمک بازی
basic dye U رنگینه بازی
skates U بازی تهاجمی
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
hawking U قوش بازی
swordplay U فن شمشیر بازی
playground U زمین بازی
playgrounds U زمین بازی
winner U برنده بازی
winners U برنده بازی
basketball U بازی بسکتبال
achate U مهرهء بازی
acrobacy U بند بازی
acrobatism U ریسمان بازی
active sodomy U بچه بازی
actuble U بازی کردن
agiotage U سفته بازی
skated U بازی تهاجمی
charlatanism U چاچول بازی
dib U تیله بازی
dibs U بازی نرد
doll play U عروسک بازی
double dealing U حقه بازی
favoritism U پارتی بازی
field of play U زمین بازی
radial play U بازی شعاعی
first hand U نخستین بازی کن
fitting clearance U بازی مناسب
dib U قاپ بازی
dangerous play U بازی خطرناک
charlatanism U زبان بازی
charlatanry U زبان بازی
choose up game U بازی غیررسمی
sand lot U بازی غیررسمی
chuck farthing U بازی شیریاخط
dart U بازی دارت
closed game U بازی بسته
cock fighting U خروس بازی
computer game U بازی کامپیوتری
conjury U شعبده بازی
crampet game U بازی شطرنج
cunningly U به حیله بازی
rink U یخ بازی کردن
fireworks U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
bonfires U اتش بازی
gaming U قمار بازی
monkey business U کچلک بازی
pantomime U لال بازی
pantomimes U لال بازی
playfully U با خنده و بازی
speculation U سفته بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
charade U نوعی بازی
hanky-panky U حقه بازی
hanky-panky U روباه بازی
double U بازی دوبل
firework آتش بازی
paperwork U کاغذ بازی
rinks U یخ بازی کردن
football U بازی فوتبال
footballs U بازی فوتبال
twiddle U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
footballer U فوتبال بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
fence U شمشیر بازی
fences U شمشیر بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
skating U اسکیت بازی
doubled U بازی دوبل
doubled up U بازی دوبل
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
rugby U بازی رگبی
factionalism U فرقه بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
stanza U بخشی از بازی
stanzas U بخشی از بازی
skiing U اسکی بازی
hustle U بازی هشیارانه
cogs U حقه بازی
fencing U ششمشیر بازی
bandied U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
chicaneries U حیله بازی
chicanery U حیله بازی
golfing U بازی گلف
trick U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
tricking U شعبده بازی
sporting U بازی دوست
handout U نوبت بازی
handouts U نوبت بازی
polo U چوگان بازی
cog U حقه بازی
skate U بازی تهاجمی
pyrotechnic display U اتش بازی
stock jobbery U سفته بازی
stock jobbing U سفته بازی
stoppage of the game U توقف بازی
surf riding U موج بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
taw U مهره بازی
team game U بازی گروهی
the fancy U مشت بازی
the game is up U بازی تمام شد
the game is up U بازی باخت
the social evil U جنده بازی
three knights' game U بازی سه اسب
to keep score U بازی رانگاهداشتن
to make a goal U یک بازی بردن
sodomyh U بچه بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
quackery U حقه بازی
quiot U لیس بازی
radial play U بازی عرضی
red tapery U قرطاس بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
rope dancing U بند بازی
rope dancing U ریسمان بازی
ropery U طناب بازی
sheep's eyes U نظر بازی
shell game U گردو بازی
tooth clearance U بازی دندانه
trapze U بند بازی
trickiness U حقه بازی
play-acted U بازی کردن
play-acted U تو بازی رفتن
play-acting U بازی کردن
play-acting U تو بازی رفتن
play-acts U بازی کردن
play-acts U تو بازی رفتن
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
play on words <idiom> U بازی با کلمات
football game U بازی فوتبال
play-act U تو بازی رفتن
play-act U بازی کردن
party politics U حزب بازی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
Recent search history Forum search
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com